کارآفرینی

کارآفرینی

کارآفرینی، نحوه تصمیم گیری کارآفرینان، کارآفرینی با سرمایه کم، کارآفرینی در ایران
کارآفرینی

کارآفرینی

کارآفرینی، نحوه تصمیم گیری کارآفرینان، کارآفرینی با سرمایه کم، کارآفرینی در ایران

مشکلات پیش روی زنان تحصیلکرده صاحب کسب و کار


83 درصد زنان برای راه‌اندازی و پیشبرد کسب‌وکار با قوانین دست‌وپاگیر روبه‌رو می‌شوند و 81 درصد مهم‌ترین مشکل خود را وجود بوروکراسی اداری می‌دانند.براساس پژوهش زهرا آراستی، عضو هیات‌علمی دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران 79 درصد زنان نیز مسیر پرپیچ و تاب گرفتن مجوز را از مهم‌ترین مشکلات کسب‌وکار خود می‌دانند.دسترسی نداشتن به بازار 65 درصد، مدیریت و کنترل هزینه‌ها 58 درصد، تامین نیروی انسانی 55 درصد، تضاد نقش‌ها 52 درصد، یافتن شرکای مناسب 40 درصد و مدیریت کسب‌وکار 31 درصد ازجمله دیگر مسائل پیش‌روی زنان کارآفرین است.



بیکاری 30 درصد زنان 15 تا 24 ساله


زهرا آراستی،‌ عضو هیات‌علمی دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران در پژوهش خود با عنوان «ساختارهای فرهنگی- اجتماعی جامعه ایران: مشوق یا مانع کارآفرینی زنان» آورده است: «حدود 1/49 درصد از جمعیت 70 میلیونی ایران را زنان تشکیل می‌دهند،‌ در حالی که تنها 6/15 درصد از آنها از نظر اقتصادی فعالند که با متوسط نرخ فعالیت اقتصادی زنان در جهان 30 درصد فاصله دارد. وجود نرخ بیکاری کلی 5/10 درصد و وجود نیروی جوان که حدود 25 درصد از جمعیت ایران را تشکیل می‌دهند و نرخ پایین فعالیت اقتصادی زنان در ایران، حل معضل بیکاری و ایجاد اشتغال را به یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های دولت تبدیل کرده است.»او می‌گوید: «از سوی دیگر تمایل زنان و دختران به تحصیلات دانشگاهی در سال‌های اخیر افزایش یافته و دختران بیش از 60 درصد از ورودی دانشگاه‌ها را به خود اختصاص داده‌اند. در حالی که با وجود تحصیلات عالی، از نظر اشتغال در وضعیت مناسبی قرار ندارند و بیش از 30 درصد دختران و زنان 15 تا 24 ساله بیکار هستند

به گفته این پژوهشگر عوامل فرهنگی – اجتماعی نقش مهمی در اشتغال زنان ایفا می‌کنند. ازجمله این عوامل می‌توان به هنجارها و باورهای سنتی جامعه که عمدتا به‌صورت مانع در برابر اشتغال زنان ظاهر می‌شوند، اشاره کرد. نگرش جامعه به اشتغال زنان، باورهای سنتی مبنی‌بر خانه‌داری به‌عنوان نخستین و مهم‌ترین وظیفه زنان، تقسیم کار سنتی و نوعی مرزبندی میان کار زن و مرد، تعدد مسوولیت‌ها و نقش‌های زنان در خانه و محیط کار که باعث ایجاد تنش و به نوعی تضاد نقش و فشارهای ناشی از آن می‌شود، تبعیض‌های جنسیتی، دسترسی نداشتن آسان به منابع مالی، کمبود یا نبود اطلاعات، قوانین دست و پا گیر و... از عوامل فرهنگی – اجتماعی مهم در اشتغال زنان است. به گونه‌ای که زنان نسبت به مردان فرصت شغلی کمتری دارند و غالبا در بخش غیررسمی با دستمزد پایین‌تر مشغول به کارند.
براساس این پژوهش بررسی آمار زنان صاحب کسب‌وکار در سال‌های اخیر، موج حرکت زنان ایرانی در راه‌اندازی کسب‌وکار را نشان می‌دهد. در حالی که سهم کارفرمایان در این آمارها بسیار ناچیز بوده و زنان خویش‌فرما یا کارکن فامیلی سهم بیشتری از این آمار را به خود اختصاص داده‌اند.آراستی معتقد است: «افزایش زنان و دختران دانشگاهی، نداشتن توان جذب این تعداد نیروی تحصیلکرده آماده به کار از سوی بخش دولتی به دلیل ظرفیت کم و بخش خصوصی موجود به دلیل گستره محدوده و نهایتا امکان استقلال و انعطاف‌ناپذیری بیشتر ساعات کار در کسب‌وکار شخصی که باعث ایجاد تعادل بین کار و زندگی خانوادگی می‌شود منجر به گرایش بیشتر زنان به راه‌اندازی کسب‌وکار در سال‌های اخیر شده است. این موج حرکتی در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه نیز آغاز شده و طی سال‌های اخیر، نرخ رشد در تعداد کسب‌وکارهای زنان در این کشورها بسیار بالاتر از نرخ رشد تعداد کسب‌وکارهای مردان بوده است.


او توسعه کارآفرینی زنان در شرایط امروزی ایران را یکی از بهترین راه‌حل‌های معضل بیکاری زنان و افزایش مشارکت اقتصادی آنان در جامعه می‌داند؛ زنان ایرانی برخلاف اینکه در سال‌های اخیر موفقیت‌های چشمگیری در افزایش سهم مشارکت خود در دانشگاه‌ها داشته‌اند، نتوانسته‌اند در زمینه‌های اقتصادی توان و قابلیت‌های خود را به جامعه نشان دهند.

این پژوهشگر در بررسی کسب‌وکار زنان کارآفرین دانشگاهی مورد مطالعه خود به این نکات دست یافته است: «میانگین سنی آنان در زمان راه‌اندازی کسب‌وکار مستقل خود، 34 سال بوده است. پیش از راه‌اندازی کسب‌وکار مستقل 57 درصد از آنان دارای مدرک کارشناسی، 21 درصد کارشناسی‌ارشد و 38 درصد دکترای حرفه‌ای یا تخصصی داشته‌اند. بسیاری از این زنان پرتلاش، به‌رغم مسوولیت‌های مختلف خانوادگی و کاری، پس از راه‌اندازی کسب‌وکار نیز تحصیلات خود را ادامه داده‌اند. آنها علاوه‌بر داشتن تحصیلات دانشگاهی، در بسیاری از موارد در دوره‌های آموزشی مختلف شرکت کرده‌اند. به‌طور متوسط زنان کارآفرین شرکت‌کننده در این پژوهش دارای 6/7 سال سابقه کاری، 4/5 سال تجربه در زمینه فعالیت تخصصی شرکت و پنج سال تجربه مدیریتی هستند. همچنین 23 درصد از آنان، قبلا نیز کسب‌وکاری را ایجاد کرده یا در ایجاد آن نقش مهمی داشته‌اند. آنان مهم‌ترین انگیزه خود را ارضای شغلی 90 درصد و نیاز به قدرت 62 درصد دانسته‌اند. 54 درصد انگیزه مالی و 51 درصد نیاز به امنیت را در اولویت‌های بعدی خود عنوان کرده‌اند. بیشتر این زنان (2/76 درصد) متاهل بوده‌اند و در 85 درصد موارد، همسران آنان نیز تحصیلات دانشگاهی داشته‌اند. در زمان راه‌اندازی کسب‌وکار 23 درصد از همسران آنان کارفرما و در 7/13 درصد موارد بیکار بوده‌اند، 33 درصد پدران و 5/14 درصد مادران نیز تحصیلات دانشگاهی داشته‌اند.
ریسک‌پذیری 79 درصد، تحمل ابهام 85 درصد، توفیق‌طلبی 71 درصد، خلاقیت 63 درصد، مرکز کنترل درونی 50 درصد و استقلال‌طلبی 32 درصد مهم‌ترین ویژگی‌های شخصیتی این زنان علاقه‌مند به راه‌اندازی کسب‌وکار بوده است.
این پژوهش نشان می‌دهد مهم‌ترین عوامل موفقیت این زنان داشتن ویژگی‌های شخصیتی کارآفرینی 72 درصد، داشتن حامیان مناسب 61 درصد، شناخت قبلی در زمینه فعالیت شرکت 56 درصد، داشتن الگوهای مناسب 43 درصد، دسترسی به منابع مناسب 42 درصد، تحصیلات در زمینه مدیریت 30 درصد و حمایت‌های دولتی 7 درصد است.زهرا آراستی، عضو هیات علمی دانشکده کارآفرینی پس از بررسی ارزش‌ها و باورهای جامعه و نگرش اطرافیان به زن کارآفرین تاکید می‌کند: «نگرش موافق اطرافیان به زن کارآفرین، عاملی تقویت‌کننده در ایجاد کسب‌وکار توسط زنان دانشگاهی ایران است. سایر عوامل ازجمله ارزش‌ها و باورهای جامعه و وجود الگوی نقش در اطرافیان و برقراری تعادل بین خانواده و کار، در امر کارآفرینی زنان بی‌تاثیر هستند. در واقع می‌توان گفت در کل ساختارهای فرهنگی- اجتماعی جامعه ایران، نه مشوق و نه مانعی در برابر زنان کارآفرین تلقی می‌شود.<<


او ادامه می‌دهد: «میزان تاثیر ساختارهای اجتماعی- فرهنگی در زنان کارآفرین تا حدود زیادی بستگی به بافت کشورها دارد. به‌ویژه ظرفیت پذیرش مشارکت زنان در کارآفرینی، بسته به توقعات و ارزش‌های فرهنگی جامعه در رابطه با زنان، از کشوری به کشور دیگر متفاوت است.» در اکثر پژوهش‌های انجام‌شده در این زمینه به موانع فرهنگی- اجتماعی کارآفرینی زنان اشاره شده است.


فیروزه صابر، پژوهشگر حوزه زنان کارآفرین و عضو هیات مدیره انجمن زنان مدیر کارآفرین در پژوهشی که در سال 81 انجام داده است به موانع فرهنگی- اجتماعی در جامعه زنان کارآفرین ایرانی اشاره دارد ولی پژوهش اخیر زهرا آراستی که بر زنان تحصیلکرده متمرکز است، نشان از بی‌تاثیربودن بسیاری از متغیرهای فرهنگی و اجتماعی در کارآفرینی زنان دارد. کم‌اهمیت بودن بسیاری از باورهای سنتی در نظر زنان تحصیلکرده، قابل قبول‌بودن حضور زنان تحصیلکرده در اجتماع، وجود اعتماد به‌نفس بیشتر در زنان تحصیلکرده، دارا بودن مهارت‌های ارتباطی و مدیریتی بیشتر به‌منظور برخورد مناسب‌تر با مشکلات و موانع را می‌توان باعث وجود این تفاوت‌ها در نتایج پژوهش‌های صابر و آراستی دانست.



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.