از آنجایی که رهبری و مدیریت از جمله مفاهیمی هستند که همواره در کنار یکدیگر بهکار میروند، اغلب وجود تفاوت معنیدار بین آنها به فراموشی سپرده میشود.
اما به یاد داشته باشید که مدیران هیچ گاه لزوما یک رهبر نیستند و دارا بودن این ویژگی بیشتر به خصوصیات فردی آنان بستگی دارد. همه ما تجربه حضور در سازمانهایی را داریم که در آن بسیاری از افراد با سطوح شغلی یکسان در حال فعالیت هستند، اما در این میان افرادی وجود دارند که دارای ویژگیهای برجستهای هستند و البته مورد احترام و پذیرش سایرین قرار میگیرند. مدیران همیشه کارکنانی در اختیار دارند، اما رهبران از طریق سبک فعالیت خود پیروانی را به دست میآورند.
آخرین تمایز بین مدیر و یک رهبر این است که مدیران سعی میکنند کارها را به طور صحیحی انجام دهند، ولی رهبران کارهای صحیحی انجام میدهند. انجام وظایف رسمی موجب ایجاد محدودیت در انعطاف پذیری و توسعه میشود و رهبرانی که به اندازه کافی شجاع هستند سعی در تشویق خلاقیت و نوآوری دارند.
یکی از مسائلی که میتواند یک کارآفرین را کاملاً ذوقزده کند و به هیجان آورد، رسیدن به یک فکر و ایدهی جدید است. محصولی جدید، راهی نو، طرحی تازه و کاری متفاوت میتواند در آنان ایجاد انرژی کند و آن ها رابرای رسیدن به نمونهی عینی یک ایدهی ذهنی برانگیزد.
کارآفرینان
معمولاً برا ی انجام کارها و فعالیتهای خود از ایدههای نو کمک میگیرند.
ممکن است این ایده و طرح جدید زاییدهی ذهن خود کارآفرین باشد.
در
غیر اینصورت از ایدههای کارکنان خود کمک میگیرد و به استقبال نظرهای
بدیع آنان میرود. به عبارتی دیگر مهارت ویژهی یک کارآفرین اولا توانایی
شناسایی افرادی است که ایدههای بکر و عملی در ذهن دارند، ثانیاً توانایی
ایجاد فضایی مساعد برای پرورش طرحهای آنان است.
بدین ترتیب
سازمانی که با مدیریت یک فرد کارآفرین فعالیت میکند مرکزی برای رشد و
پرورش استعدادها و ایدههایی ناشناخته است. ایدههایی که بعضاً مضحک و عجیب
به نظر میرسد. کارآفرینان بر روی همین ایدهها سرمایهی فکری، زمانی و
مالی میگذراند تا شکوفه شوند. حتی بسیاری از کارآفرینان بر این باورند که
یک ایدهی موفق آن است که در ابتدا اعجاب همگان را برانگیزد و حتی آنان را
به خنده وا دارد.
بهترین ایده ها از منشی ها و دانش آموزان به دست
می آید.( ساموئل والتون)
ایده می تواند به خاک
بخورد یا به جادو تبدیل شود ، این بستگی به فردی دارد که با آن برخورد می
کند.(ویلیام برنباخ )
همواره افکار خود را روی
کاغذ بیاورید و نگذارید از ذهنتان فرار کند. ( دکتر رابینز)
فکر
خوبی دارید؟ چرا نشسته اید؟ کاری برایش بکنید . ( مارک تواین)